برای همیشه

دل نوشته های قلبه شکسته من

من تمام شدم توی این روزها که تو درگیر سایه خودت نشستی

 

 

 

من تمام شدم و به روی تو نمی آورم

 

 

 

و تو هیچگاه نخواهی فهمید

 

 

 

که من در تو غرق شدم و تو همچنان دنبال خودت می گردی

 

 

 

من تمام شدم و تو همچنان دوستت دارمی که مسخ شده میان لب هایت زمزمه می کنی و هزار بار تکرار می کنی که

 

 

 

من تمامم پیش توست و من تمام شدم و تو حتی این را هم نفهمیدی

 

که من ت م ا م  ش د م

نوشته شده در چهار شنبه 19 مهر 1391برچسب:,ساعت 22:39 توسط عاشقه تنها| |

 با تو نیستم
تو نخوان
با خودم زمزمه میکنم

 

 

من خوبم ....من آرامم......من قول داده ام


فقط کمی

تو را کم اورده ام

یادت هست؟ میگفتم در سرودن تو ناتوانم؟ واژه کم می اورم برای گفتن دوستت دارمها؟

حالا تـــمــــــــام واژه ها در گلویم صف کشیده اند

با این همه واژه چه کنم؟

تکلیف اینهمه حرف نگفته چه می شود؟

باید حرفهایم را مچاله کنم و بر گرده باد بیاندازم

باید خوب باشم

من خوبم ....من آرامم......من قول داده ام

فقط کمی

بی حوصله ام

نوشته شده در چهار شنبه 19 مهر 1391برچسب:,ساعت 22:36 توسط عاشقه تنها| |

 

  چه کسی میگوید که گرانی شده است؟
  دوره ارزانیست!
  دل ربودن ارزان
  دل شکستن ارزان
  دوستی ارزان است
  چه شرافت ارزان!
  آبرو قیمت یک تکه نان
  ودروغ از همه چیز ارزانتر
  قیمت عشق چقدر کم شده است
  کمتر از آب روان
  و چه تخفیف بزرگی خوردست
  قیمت هر انسان!!

نوشته شده در چهار شنبه 19 مهر 1391برچسب:,ساعت 22:24 توسط عاشقه تنها| |

 

گرچه رفتی من نگاهت را به خاطر مـی سپارم

                          چشم های بی گناهت را به خاطر  مـی سـپارم

گرچه می دانم که من هم بی وفا بودم ولیـکن

                          بعد از این ها درد و آهت را به خاطر می سپارم

کاش امشب هم چو هرشب روی ماهت را ببینم

                         انعکاس روی ماهـت را به خاطر مـی سـپارم

گرچه رفتی از کنارم دوستـت دارم کجــایی؟

                         نور روشن در نگاهت را به خاطر مـی سـپارم

نوشته شده در چهار شنبه 19 مهر 1391برچسب:,ساعت 22:22 توسط عاشقه تنها| |

حال این دلخسته تنها با تو بهتر می شود

گر نباشی ساعتی یکباره پرپر می شود

راستی از بغض بشکسته خبر بگرفته ای ؟

یا از آن آهی که بی تو از تنم در می شود؟

قصه را گفتم تومی دانی دگر با خویشتن!

حال این بیمار دارد باز بدتر می شود ...

نوشته شده در چهار شنبه 19 مهر 1391برچسب:,ساعت 22:17 توسط عاشقه تنها| |

چرا وقتی که آدم تنها میشه

غم و غصهَ ش قدر یک دنیا میشه

میره یه گوشه ی پنهون میشینه

اونجارو مثل یه زندون می بینه

وقتی که تنها میشم اشک تو چشام پر می زنه

غم میاد یواش یواش خونه ی دل در می زنه

یاد اون شبها می افتم زیر مهتاب بهار

توی جنگل، لب چشمه می نشستیم من و یار

می گن این دنیا دیگه مثل قدیما نمیشه

دل این آدما  زشت و دیگه زیبا نمیشه

غم تنهایی اسیرت میکنه

تا بخوای بجنبی پیرت میکنه

نوشته شده در چهار شنبه 19 مهر 1391برچسب:,ساعت 22:15 توسط عاشقه تنها| |


نذار امشبم با یه بغض سر بشه

بزن زیر گریه چشات تر بشه

بذار چشمات و خیلی آروم رو هم

بزن زیر گریه سبک شی یکم

یه امشب غرور و بذارش کنار

اگه ابری هستی با لذت ببار

هنوزم اگه عاشقش هستی که

نریز غصه ها تو تو قلبت دیگه

غرورت نذار دیگه خستت کنه

اگه نیست باید دل شکستت کنه

نمی تونی پنهون کنی داغونی

نمی تونی یادش نباشی به این آسونی

هنوز عاشقی و دوسش داری تو

نشونش بده اشکای جاری تو

نمی تونی پنهون کنی داغونی

نمی تونی یادش نباشی به این آسونی

نذار امشبم با یه بغض سر بشه

بزن زیر گریه چشات تر بشه

بذار چشمات و خیلی آروم رو هم

بزن زیر گریه سبک شی یکم

یه امشب غرور و بذارش کنار

اگه ابری هستی با لذت ببار

هنوزم اگه عاشقش هستی که

نریز غصه ها تو تو قلبت دیگه

غرورت نذار دیگه خستت کنه

اگه نیست باید دل شکستت کنه

نمی تونی پنهون کنی داغونی

نمی تونی یادش نباشی به این آسونی

هنوز عاشقی و دوسش داری تو

نشونش بده اشکای جاری تو

نمی تونی پنهون کنی داغونی

نمی تونی یادش نباشی به این آسونی

 

نوشته شده در چهار شنبه 19 مهر 1391برچسب:,ساعت 22:9 توسط عاشقه تنها| |

نوشته شده در سه شنبه 23 آبان 1386برچسب:,ساعت 20:39 توسط عاشقه تنها| |

تصمیم گرفتم یه البوم عکس از عکسای مورد علاقم بزارم امید وارم خوشتون بیاد


ادامه مطلب
نوشته شده در چهار شنبه 19 مهر 1386برچسب:,ساعت 22:41 توسط عاشقه تنها| |

صفحه قبل 1 ... 4 5 6 7 8 ... 9 صفحه بعد


Power By: LoxBlog.Com